۲۴ آذر ۹۳ ، ۱۸:۱۰
من به قلاب تو محتاجترم تا خود آب !
من در این بحر عمیق مدتیست دست از شنا کشیده ام
نه که دستم به شنا نمیرود، نه !
زخم قلاب جا باز کرده و من هراسان از رهایی شده ام . . .
تو حواست نیست! من شکارت شده ام !
تو حواست نیست ولی کل کامم را زخم اگر چاک دهد، من نه آنم که دهان باز کنم
من به قلاب تو محتاجترم تا خود آب !
بکشم در قایق . . .
شاعری میگوید که :
" ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد، در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد " . . .
شعرم آمد آخر . . .
شیر اگر توبه کند آهو هراسان میشود ، رقص نازک پای آهو در قمار عشق او بر شیر بود . . .
۹۳/۰۹/۲۴
عالی