.:: چرت نویس ::.

گاهی سکوت عاشقانه ها ، در دلت غوغا به پا می کند . . .

.:: چرت نویس ::.

گاهی سکوت عاشقانه ها ، در دلت غوغا به پا می کند . . .

درباره بلاگ
.:: چرت نویس ::.

نگاه پر از حرفم را کسی ندید . . .

یا شاید کسی نخواست ببیند . . .

پس همه ی حرفها نوشته شد . . .

و شد "چرت نویس" . . .

آخرین نظرات
  • ۲۳ آذر ۰۰، ۰۸:۱۰ - احمد تبریزی
    عالی

باز درهم شده در باغچه ی شب بویش

عطر پیراهنش و چای هل و لیمویش

دعوتم میکند و باز عقب میراند

اخم زنانه و جذابیت ابرویش

مثل بابا همه جا پشت و پناهش بودم

مادرم بود و سرم بود سرِزانویش

رفت و از آنهمه زنبور عسل سهمم شد

تلخیِ نیش و نگه داشتنِ کندویش

عهد کردم ک خدا دختر اگر داد ب من

اسم معشوقه ی خود را بگذارم رویش

دخترم غصه خورم باشد و من بغض کنم

که سرم را بگذارم به سر زانویش

که بزرگش کنم آنگونه ک خود میخواهم

با همین دست خودم شانه زنم بر مویش

رفت و حسرت به دلم ماند که قدر نفسی

آه قدر نفسی گریه کنم پهلویش
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۲۰
he mim

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی