۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۳:۰۱
شب در خلوت تنهایی ام آهسته بی تو گریستم . . .
شب در خلوت تنهایی ام آهسته بی تو گریستم . . .
کاش صدای هق هق گریه ام را باد به تو می رساند
تا بدانی که بی تو چه میکشم . . .
کاش قاصدک به تو می گفت که در غیاب تو
رودی از اشک به راه انداخته ام . . .
و کاش پرنده ی سوخته بال عاشق از جانب من
به تو این پیغام را می رساند که . . . :
امید و آرزوهایم بی تو آهسته آهسته
در حال فرو ریختن است . . .
۹۳/۰۹/۰۴