۰۸ دی ۹۳ ، ۱۹:۵۹
بانو . . .
دوری تو چشم مرا تر می کند بانو
دل را اسیر داغ دیگر می کند بانو
دنیا نباشی یک دقیقه , می کند با من
کاری که گربه با کبوتر می کند بانو
هر روز خود را چشم من تا صبح روز بعد
در حسرت لبهای تو سر می کند بانو
تا چشم در چشمت شدم دست دلم لرزید
جادوی چشمان تو محشر می کند بانو
ماهی و این چادر سیاهی که به سر داری
زیبایی ات را صد برابر می کند بانو
استاد باشی یک شبه طفل دبستانی
هر چه به لب آوردی از بر می کند بانو
زلفت اگر پیدا شود از زیر ابر شرم
ماه از خجالت روسری سر می کند بانو
حتی به شوخی هم نگو از عشق بیزاری
ساده است این دل زود باور می کند بانو
حالم خراب است و امیدم خنده های توست
اوضاع دل را عشق بهتر می کند بانو
۹۳/۱۰/۰۸
واقعاً شعر قشنگی بود!
حرف دل امروز من بود.
دوستش دارم، ولی نمی گذارند به او برسم!
دوستش دارم....