۲۳ دی ۹۳ ، ۰۹:۱۹
خبرنداری!
عادت کردهام فاصلهها را با ثانیهها اندازه بگیرم.
گاهی هوای دلخوشی چه سنگین می شود!
عادت کردهام چشمانم را به روی انتظار ببندم .
خبر نداری ،
آنقدر آبستن حادثه شدهام که هر آن می ترسم اتفاقی بیفتد ،
بی آنکه دستهایم در دستهای تو باشد .
می ترسم لحظه ای که از شوق تو مدهوش می شوم ،
هنوز بین نگاه ما چند ثانیهای فاصله باشد .
تو جای من باشی ، بار سنگین تحمل را کجا زمین می گذاری؟
۹۳/۱۰/۲۳