.:: چرت نویس ::.

گاهی سکوت عاشقانه ها ، در دلت غوغا به پا می کند . . .

.:: چرت نویس ::.

گاهی سکوت عاشقانه ها ، در دلت غوغا به پا می کند . . .

درباره بلاگ
.:: چرت نویس ::.

نگاه پر از حرفم را کسی ندید . . .

یا شاید کسی نخواست ببیند . . .

پس همه ی حرفها نوشته شد . . .

و شد "چرت نویس" . . .

آخرین نظرات
  • ۲۳ آذر ۰۰، ۰۸:۱۰ - احمد تبریزی
    عالی
۲۵ دی ۹۳ ، ۲۳:۰۱

تب کرد . . .

شب بود مویت را که باران دید تب کرد
چشم تو را تا شاه عرفان دید تب کرد

رد میشدی از کوچه با حجب و حیایت
مردی علی الظاهر مسلمان دید تب کرد

انگیزه بی دینی ام را بیشتر کرد
کفر نگاهت را که ایمان دید تب کرد

فرمانروایی تو پایانی ندارد
ملک تو را تا که سلیمان دید تب کرد

پشت حجاب ابر بودی, صبح زودی
خورشید مویت را نمایان دید تب کرد

روی تو را یک بار از آیینه آن هم
زیباترین بانوی دوران دید تب کرد

افتاد راه تو به قبرستان و دیدم
تا سایه ات را جسم بی جان دید تب کرد

یک روستا بودند خاطر خواه چشمش
با من تو را تا دختر خان دید تب کرد

سرما و گرمای هوا دست نگاهت
حتی زمستان بود تهران دید تب کرد

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۲۵
he mim

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی