۲۹ دی ۹۳ ، ۱۸:۰۳
چقدر ساکتی . . .
سرت که درد نمی آید از سوالاتم؟
مرا ببخش که این قدر بی مبالاتم
چطور این همه جریان گرفته ای در من
و مو به موی تو جاریست در خیالاتم؟
بگو به من که همان آدم همیشگی ام؟
نه . . . مدتیست که تغییر کرده حالاتم
چقدر مانده به وقتی که مال هم بشویم؟
درست از آب درآیند احتمالاتم
تو محشری به خدا ، من بهشت گم شده ام
تو اتفاق می افتی ، من از محالاتم
چقدر ساکتی و من چقدر حرف زدم
دوباره گیج شدی "حتما" از سوالاتم
دلم گرفته اگر زنگ می زنم گاهی
مرا ببخش که این قدر بی مبالاتم . . .
۹۳/۱۰/۲۹