چه خوشبختم من . . . !!
چه خوشبختم من . . .! در هیاهوی دنیایی که هیچ چیزش به من تعلق نداره ، چون "تویی" رو دارم که از دور هوای منو داره . . . مثه یک سایه در زاویه ی حضورم شکل تنهایی منو به خودت میگیری . . . نوشته های منو میخونی ، گاهی هم لبخندی آروم هر چند یخ زده روی لبهات مینشینه . . .
بودن هایم رو " مهر " تأیید میزنی ، یعنی اینکه هم رنگ احساس ، نقش آفرینی های " قلمم " هستی . . . در هوایم " نفس " میکشی ، هم آوای صدای اندیشه منی . . . خلوتم را با حضور نا محسوست معطر میکنی . . . و نگاهت را هر چند کمی نگران در" کادر " بودن هایم زووم میکنی . . .
باور کن حتی نگاه های دزدکانه ی ترا ، احساس میکنم . . . و اینکه گامهایت را با قدم های من ، در هر نقطه این دنیای به ظاهر مجازی همراه میکنی . . .
بودن هایت حتی بدین شکل، آرامشی در لحظه هایم جاری کرده که رضایتم را در سکوتی شیرین نقش زده . . .
خوشحالم که هنوز هم خواهان بودن های ، منی . . .