۲۹ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۱۷
به گمانت که نیستم و نیستی . . .
به گمانت که نیستم و نیستی . . . به گمانت که رفتم و رفتی . . . به گمانت که دیده بر بستم و پشت پلکهای فراموشی به باد نسیانت سپردم . . . به گمانت به همین سادگی دل دادمُ و از آن ساده تر دل گــــــُسستم . . . به گمانت که کـُدورت به دل نهاده شده دیواری میشود بین ما و سدّ محبت میکند . . . به گمانت که تصویرت محو شد آن سوی خاطره ها . . . ونگاهی که مرا مست میکرد ؛ افسون سحر انگیزش را از دست داده ؟ . . . به گمانت که میشود سینه را از مهرت خالی کرد ؟ به گمانت که میتوان بدین راحتی هر آنچه بود و گذشت را در جامه دان های هجرت نهاد و دل به جاده تنهایی ها سپرد و انگار نه انگار دیروزی بود و من . . . دیروزی بود و تو . . . دیروزی بود و دلدادگی . . . ؟
ای شرقی ترینم . . . ای مُستبدِ سراپا غرور . . . پیش از اینها من عاجزانه معتکف درگاه تو بودم . . . پیش از اینها من سایه های انتظار را همدم بودم و همراه . . . پیش از اینها من چله نشین عشق تو بودم . . . پیش از اینها من حیران وادی تو . . . ای هم قبیله من . . . من از ازل بدنبال تو بوده ام . . . من از دل تاریخ سرگشته و مبهوت تجلی تو بوده ام . . . چگونه رهایت کنم . . . که ترا ؛ نــــه . . . چگونه دل را از اسارتت برهانم . . . و حال اینکه بدلخواه خویش ؛ افسار مهرت را بر عنقا و سیمرغِ وجودم گـِره زدم . . . تو در منی و من در خویش اسیر توام . . .
گمان مبر که بدین سادگی دست دل از رخسار ماه گونه ات بشویم . . . من ترا که نه در دل . . . در ذهن میپرورانم . . . آه که طنین صدایت زمزمه ای در درونم بپا کرده . . . ترنم صدایت آوای دل نشین حسی جاودانه است . . .
پ.ن: بانو تا ابد دوستت خواهم داشت . . .
ای شرقی ترینم . . . ای مُستبدِ سراپا غرور . . . پیش از اینها من عاجزانه معتکف درگاه تو بودم . . . پیش از اینها من سایه های انتظار را همدم بودم و همراه . . . پیش از اینها من چله نشین عشق تو بودم . . . پیش از اینها من حیران وادی تو . . . ای هم قبیله من . . . من از ازل بدنبال تو بوده ام . . . من از دل تاریخ سرگشته و مبهوت تجلی تو بوده ام . . . چگونه رهایت کنم . . . که ترا ؛ نــــه . . . چگونه دل را از اسارتت برهانم . . . و حال اینکه بدلخواه خویش ؛ افسار مهرت را بر عنقا و سیمرغِ وجودم گـِره زدم . . . تو در منی و من در خویش اسیر توام . . .
گمان مبر که بدین سادگی دست دل از رخسار ماه گونه ات بشویم . . . من ترا که نه در دل . . . در ذهن میپرورانم . . . آه که طنین صدایت زمزمه ای در درونم بپا کرده . . . ترنم صدایت آوای دل نشین حسی جاودانه است . . .
پ.ن: بانو تا ابد دوستت خواهم داشت . . .
۹۳/۱۱/۲۹