۰۸ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۳۲
من که قافیه ام را به تو باخته ام . . .
برایت غزلی دوباره می سرایم
من که قافیه ام را به تو باخته ام
در این بازی روزها برایت غزلی بی قافیه می سرایم
از نگاه مبهم شب برایت می سرایم
از سرود بارانی که میدانی . . .
به رنگ همان آسمانی که میدانی . . .
با نوای نای شبان در خلوت همان بیابانی که میدانی . . .
برای تو که در افق های دریای عشق غرق شدی
و به من درس عاشقی دادی
حالا من برایت از دو سپید می سرایم
آن دو سپید که میدانی . . .
آن دو را برایم بخواه از همان خدایی که میدانی . . .
پ.ن:
رونوشت به تو که میدانی
سلام به تو
تو که عاشقی کردی
ای که آسمانها را غرق ژرفای نگاهت کردی . . .
۹۳/۱۲/۰۸