۲۰ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۲۷
و خانه ی دل من بهاری . . .
آخرین روزهای اسفند،
تنفس گرم زمین ، خمیازه ی درخت و کم کم شکوفه هایی که بر شاخه ها چشم باز می کنند.
تو می گویی فصل دیگری در راه است
و من می گویم :بهار آمده؟
تو نگاه می کنی و یک دل سیر می خندی
و من هر چه فکر می کنم
می بینم بهار در خانه ی قلب ماست
و تماشای گل های دامن توست که با آمدنت بهار را راهی خانه ی قلبم می کند
آن هم نه فقط سالی یک بار
که با هر بار گذرت از این چارچوب فصل خانه تکانی می شود
و خانه ی دل من بهاری . . .
۹۳/۱۲/۲۰